[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]
بزرگترین دایرکتوری ایرانیان
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • دهقان فداکار پیر شده،چوپان دروغگو عزیز شده،شنگول و منگول گرگ شدن،کوکب حوصله مهمون رونداره،کبرا تصمیم گرفته دماغش رو عمل کنه،روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسه اس،حسنک گوسفنداش رو  ول کرده تو یه شرکت آبدارچی شده،آرش کمانگیر معتاد شده،شیرین ،خسرو و فرهاد رو پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی،رستم اسبش رو فروخته و  موتور خریده و با اسفندیار میرن کیف قاپی،واقعا" چه به سر ایران و ایرانی آمده است؟
    امیر حسین افتخاری ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 7:25 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 20
    بازدید دیروز: 47
    کل بازدید :235457


    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    بزرگترین دایرکتوری ایرانیان

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >> فهرست موضوعی یادداشت ها <<
     
    <