سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه به نوایى رسید خود را از دیگران برتر دید . [نهج البلاغه]
بزرگترین دایرکتوری ایرانیان
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • New SMS for Mobile Phones

    مجموعه ای از اس ام اس های جدید و زیبا



    میدونی فرق تو با پنالتی چیه؟
    پنالتی 50 ،50 گله، ولی تو100در100گلی!
    ....................
    عشق از دوستی پرسید : تفاوت من و تو در چیست؟

    دوستی گفت:

    من افراد را به سلامی آشنا میکنم ولی تو با نگاهی و من آنها را با

    دورغی جدا میکنم ولی تو با مرگ !
    .....................
    یکی زنگ میزنه به دوستش, میگه من یه تمساح گرفتم چیکار کنم؟ دوستش میگه خوب ببرش باغ وحش. فرداش دوستش زنگ میزنه میگه خوب بردیش؟  میگه آره, امشب هم قراره ببرمش سینما
    .....................
    یه نفر دستش شکسته بود از دکتر پرسید من بعد از باز کردن گچ میتونم ویلون بزنم؟ دکتر: بله,

     چه خوب چون قبلا نمیتونستم
    ............................


    صدایم در برابر صدایت بی صداست، چشمانم در برابر چشمانت نابیناست، خنده هایم در کنار خنده هایت خالیست، پس بدان بی تو هیچم، تنهایم نگذار تا با تو هم آواز شوم
    ................
    برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت آورد دیوانه هیچ نداشت و گریست (گمان کردندچون هیچ ندارد می گرید.) اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است و قیمت اشک عشق
    ...............
    زندگی سخت نیست ما سختش میکنیم عشق قشنگ نیست ما قشنگش میکنیم دل ما تنگ نیست ما تنگش میکنیم دل هیچکس سنگ نیست ما سنگش میکنیم
    .............
    غرورت را به خاطر دل کسی که دوستش داری بشکن ولی هیچ وقت دل کسی را که دوستش داری به خاطر غرورت نشکن
    .............
    اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ وقلب کوچیک من

    .....................

    بسوزد خانه ی لیلی و مجنون که رسم عاشقی در عالم انداخت اگر لیلی به مجنون داده میشد دل هیچ عاشقی رسوا نمی شد
    ...................
    عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری *دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم خنجری* من سخاوت دیده ام دل را به هرکس می دهم *شر م دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام
    ....................
    افتاده شو مغرور نباش پروانه شو بی نور نباش
    ...................
    دیروز تاریخ است،فردا راز است، امروز یک هدیه است
    ................
    جامه ای بافتم ، تاروپودش از عشق، خواستم تا به تو هدیه کنم. لیک دیدم که در آن گوشه باغ ، لاله ای پنهانی با نسیمی می گفت: جامه عشق برازنده هر قامت نیست
    .................
    وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند ولی قلبش سیاه می شود
    مستحق مرگ است گر کبوتر بدهد دل به عقاب
    ...............
    یکی رشته‌اش دامپروری بوده، روش نمیشده به کسی بگه. یه نفر ازش می‌پرسه: رشته‌ات چیه؟ میگه: دامپیوتر، گرایش پشم افزار
    .....................
    یه نفر داشته توی دریا غرق میشده، بلند بلند داد میزده: کمک، من شنا بلد نیستم! یکی داشته رد میشده میگه: حالا من تنیس بلد نیستم، باید داد بزنم؟
    ......................
    مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد.

    .........
    دو موجود هستی گرامی تر است

    یکی میهن و دیگرش مادر است

    ستایش کنم زن که او مادر است

    که مادر سزاوار زیب و زر است

    تو ای مادر من نوای میهن من

    کنم خواب در اغوشت ای سرور من


    امیر حسین افتخاری ::: دوشنبه 87/4/31::: ساعت 2:3 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 14
    بازدید دیروز: 62
    کل بازدید :232666


    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    بزرگترین دایرکتوری ایرانیان

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >> فهرست موضوعی یادداشت ها <<
     
    <